گل نسا جونمگل نسا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

گل نسا،خانوم خونه

گل نسا و داستان پیراهناش

این پیراهنتو مامان به نیت عروسی خاله برات بافت که خداروشکر تونستی همون موقع هم بپوشیش.یک ماهه بودی مامان! اینجا دقیقا دو ماهه ای و این پیراهن رو سر سیسمونیت مامان جون از تبریز گرفته برات.اون شازده هم امیر اعلاست که 10 روز از شما بزرگتره. این لباس و مامان جون واسه دخترم بافته تو سه ماهگیت اندازه شده گلم. شب عید عمو مجتبی رفت تهران واسه مغازه جنس بیاره که این پیراهنم واسه شما آورد چهار ماهه که شدی اندازه ات شده! عمو مجتبی بابای این شازده پسره! اینو اکرم خانم برات دوخته.اکرم خانم دختر حاج غلامعلیه و وقتی مامانم هم قد تو بوده مامان جون میداده براش از همین لباسا اکرم خانم بدوزه.تابستون امسال و خوب ب...
31 شهريور 1393

سفر من به مشهد(1)

البته اولین سفر هر آدمیزادی سفرش به این دنیا میتونه باشه گو اینکه مامان من معتقده که اولین سفر من پارسال 20 اردیبهشت بوده که یه سفر رفتن برزوک کاشان و اصفهان.نمیدونم ولی گویا هیچ کسم خبر نداشته که منم باهاشون رفتم.یه سفر دو روزه هم انگار تیرماه رفتم عروسی فرناز،دختر عموی مامانم، کرج!بهمن ماهم که تشریف آوردم این دنیا.بهر ترتیب یه صبح زیبای بهاری بود و من تازه یه هفته ای بود که ماه سوم زندگیمو شروع کرده بودم که مامان و بابا تصمیم گرفتن تا روز زن نیومده و تا امتحانای بابا شروع نشده و تا روز مرد نشده و تا... یه مسافرت برن.ساعت یازده  صبح20فروردین بود و من و مامان حاضر و آماده یک ساعتی منتظر بابا که ماشین و برده بود تعمیر گاه بودیم که ب...
31 شهريور 1393

ماشاالله دخترم داره بزرگ میشه!

امروز دخترم کاملا واضح ددددد میکرد.دو سه روزه برای ارتباط برقرارکردن مخصوصا وقتی سر کیف باشی یا خیلی برای ارتباط با شخص مورد نظر مشتاق باشی جیغ میکشی اونم چه جیغایی!!!!!!!!!!!!هرچی طرف عزیزتر جیغا شادمان تر عزیزترینم.مثلا دیروز و باغ دایی امیر بودیم.بابا جون بنده خدا هر بار که از پیشت رد میشد باید باهات حرف میزد و شما هم براش با نازو غمزه لبخند میزدی والا با بنفش ترین جیغایی که بلد بودی حواسشو جلب خودت میکردی بچه کوچولوی من!چند روز پیش میخواستی بابا رو صدا کنی با کلی زحمت و سرخ شدن بالاخره تک هجایی ب رو دوبار تکرار کردی.یا وقتی رفته بودی سروقت نعناهای تو باغچه بابا و خاله ازت پرسید چی میچینی خیلی خوشگل با آهنک نعنا گفتی نه نه؛که همه همون نعن...
16 شهريور 1393

دخترم روزت مبارک

سلام دختر نازم روزت مبارک عزیزم.... اینم هدیه اولین روز دختر شماست عزیز دلم.اگه بدونی چقدر دوستش داری!وقتی پوشیدم تنت و خودتو تو آینه دیدی نمیدونی چه جیغی کشیدی مامان!خاله و مامان جونم از شادی شما حسابی تعجب کردن!مدام دامنشو تو دستت میگرفتی و از خودت صداهای قشنگ قشنگ در می آوردی...نمی دونی چقد خوشحالم که انقد دوستش داری گلم. مبارکت باشه... ...
6 شهريور 1393
1